سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سهیلا


چه کسی میدانست 

که سکوت آواز زیباییست 

وبه لب راند سکوت ؟

          *    *

در کنار تو نشستن زیباست

باتومن از چه بگویم ای دوست ؟

حرف هایم ,همه از دلتنگی است

درکنارتوبه خاموشی خودمعتادم.

          *     *

حرف هایم همه از ویرانیست 

وپراز آواز "بی تونشستن" در تاریکی ها

توبه دستانم بنگر , که پرازتنهاییست

وشبانگاه ,ترامیخواند

_ کولی دلتنگم 

          *      *

باتو من  از  چه سخن گویم ؟

که سکوت شبها , میداند

حرمت لبخند پاک ترا ......




      

از پس نرده خاموش حصار 

شب چشمان تو برشیشه قلبم لغزید

ودر آیینه چشمان تو خودرا دیدم

دلم از غصه ی پاییز تپید

وبه گلدان نگاهم , گل باور پژمرد

کسی از فاصله نرده سرود :

گل سیمای تو هم مصنوعی ست ....!




      

در مدار بیقراری , با خیال زندگی 

میگشایم دفتر غم را به فال زندگی 

در حصار بودن و اندیشه ی تکرار روز

می نشینم تاقیامت بامحال زندگی 

اختناق لحظه هارا میتوان درهم شکست

باسرود گرم بودن , با وصال زندگی

ای امید خفته در گلواژه ها ی شعر من

مرهمی باش از برای زخم بال زندگی 




      

صدای خسته ای آرام در گوشم طنین افکند

وپژواکش بسان سایه ای مبهم 

مرا لبریز فصل پوچ فردا کرد !

و تصویر غبار آلود ناچاری 

مرادرلابلای بی تفاوت های محراب تنم 

آنسان که گویی مرده یا خالیست 

تنها کرد!

ودر مرداب پوچ زندگی ماندم

ومن ماندم , و ....ناچاری !

که باید می پذیرفتم نوشتاری که در قالب 

همان تابوت فصل ناتمام زندگانی بود

وشاید ....سرنوشتم بود!




      

از خیالش خاطرم گل دامن است 

گرچه بی او مانده ام , او با من است

آنچنانم دیدن اورا, که جان

شعله گر باشد خیالش ,خرمن است

هررگم ,جویی زخون یاداوست

جان , گریز گرم یادش درتن است

تاچنین بیگانگی ها زآشناست

چاره با خود آشناتربودن است

مهربانی بین , غمش بنیاد سوخت 

دوستی بین !, دوست با من دشمن است

یاد او , یلداشب پندار را 

برصفای صبحگاهان روزن است 

جزقفس تا عرصه پروازنیست *

چاره زیربال خودسربردن است

زیستن ,اینگونه,خواب زندگی است

زندگی اینگونه  در خود مردن است .  

 

* روز جمعه که با دخترم میرفتم بیرون

جلوی درب ورودی یه ماشین پارک شده بود 

که قفس پرنده ای بالای آن گذاشته شده بود !!!!

به خودم گرفتم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یعنی منظورم اینکه این ابیات که هزاران بار خوانده ام 

وهمدم روزهای نوجوانی ام بوده است را زمزمه کردم :

  جز قفس ... !!!!

گفتم حالاکه دوستان جمعند چه بهتر که ازشون کمک

بگیرم  برای پیداکردن این خانم , توقع زیادی نیست به

نظرم.




      
<      1   2   3   4   5   >>   >